تقابل ارزشها در جهان کنونی و نقش اسلام و مسیحیت
در گذشته نزاعها در قالب جنگهایی ساده برای تسلط بر قوا، امکانات و ثروتهای کشورهای دیگر بود تا قویتر بتواند قلمرو حکرانی وسیعتری بیابد. اما این تمایل همواره در دیگران نیز بوده است و در نتیجه هر حاکمیتی
نویسنده: حمیدرضا آیت اللهی
در گذشته نزاعها در قالب جنگهایی ساده برای تسلط بر قوا، امکانات و ثروتهای کشورهای دیگر بود تا قویتر بتواند قلمرو حکرانی وسیعتری بیابد. اما این تمایل همواره در دیگران نیز بوده است و در نتیجه هر حاکمیتی در ناامنی بیرونی بسر میبرده است و همچنین نافرمانی داخلی نیز میتوانست خطری بالقوه برای امنیت تداوم حاکمیت باشد.
در دوران مدرن برای گریز از این نزاعهای مداوم، قدرتمندان حاکمیت خود را در قالب شعار خوش ظاهر استعمار بر سایر مناطق دوردست گستراندند تا هم به جای تهدید فرسایشی قدرتهای مجاور، به تسلط بر منابع جدید دست یابند و با تربیت قوای دست نشانده، نگرانی توطئههای درونی نیز از بین برود. این نقشه نیز با قیام مستعمرهنشینان پس از دیگری رنگ باخت و کل پروژهی تسلط از طریق استعمار، در نقاط مختلف دنیا با شکست مواجه شد. پس از دوران استعمارگری و پس از شکست تفکر تسلط بر جهان در دوران جنگ جهانی دوم، این تسلط در قالب ایدئولوژیهای حاکم خود را نشان داد. سلطهی ایدئولوژیک تأثیر اصلی را بر نوع حکومتها و در نتیجه نوع قدرت کشورها نشان میداد. اتحاد کشورها بر اساس نوع ایدئولوژی، منافع مشترک بوجود میآورد.
دوران جنگ سرد، دوران تسلط یافتن نگرشهای حاکمیتی سوسیالیستی - کمونیستی یا دمکرات لیبرالیستی بود. بدین صورت بود که مرزهای جغرافیایی کم رنگ شدند و زمینه برای جهانی شدن فراهم گردید.
در این میان محور فعالیت اقتصاد جهانی به منافع شرکتهای بزرگ گره خورده است. شرکتها نیز با رشد تقاضا و جمعآوری پول از کلیهی مردم جهان و نه یک منطقهی به خصوص به منافع خود میرسند. در این رقابت تمایلات منطقهای جای خود را به تمایلات انسانی در کل میدهد. اگر تمایلات انسانی به نحوی کم شود، دیگر منافع بنگاههای اقتصادی دچار مشکل میگردد. آنچه میتواند تمایلات انسانی را تشکیل دهد و در نتیجه به سمت تقاضا برای طلب محصولات شرکتهای بین المللی سوق یابد، لذتجویی انسان است. لذت مهمترین انگیزه برای حرکت در مسیر تولیدات شرکتها میتواند باشد. حال اگر غیر از لذتجویی، دغدغههای بشری و علایق او عناصر دیگری همچون ارزشهای معنوی، انسانی و متعالی مطرح شود، بدیهی است که دیگر تمایلات به سمت مورد نظر شرکتها سوق پیدا نخواهد کرد. لذا مهمترین دشمن شرکتهای بین المللی رشد ارزشهایی غیر از لذتجویی است، ارزشهایی که دیگر نقشی برای تولیدات شرکتها نخواهد داشت و خود مستقل از منافع آنها جریانی دیگر ایجاد میکند.
به همین دلیل است که تمامی تلاش جریان اقتصاد جهانی بر حول محور رشد لذتجویی انسان دور میزند. آنچه برای این اقتصاد اهمیت دارد این است که تنها ارزش در نظر تک تک آحاد جامعهی جهانی لذتطلبی باشد. در این راه مهمترین دشمن این خصوصیت نیز چیزی جز ادیان الهی نیست. در ادیان الهی ارزشهای والای دیگری جدای از لذتطلبی وجود دارد که باید نقش تعیین کنندهای در تمایلات و جهتگیری فعالیت انسانی ایفا کند. به این صورت است که به جای تسلط نظامی بر سایر کشورها، یا استعمارگری دیگر ملتها، یا تسلط ایدئولوژیک جنگ سرد، با تسلط ارزشهای افراد جامعهی جهانی در عصر جهانی شده مواجه هستیم. مبارزهی اصلی، دیگر بین ملتها و کشورها و قدرتها نیست بلکه بین ارزشهاست.
در این راه نیز مهمترین ابزار تسلط دادن ارزشهای لذتجویی، رسانه است که با صورتهای مختلف سعی در تحمیل ارزشهای لذتطلبانه بر بشریت دارد و بدینصورت میخواهد قدرت اقتصادی، سیاسی و فرهنگی جهان را در اختیار بگیرد. برای تحمیل ارزشهای لذتطلبانه و رفاهاندیش از میدان به در کردن ارزشهای معنوی در سر لوحهی فعالیت این بنگاههای اقتصادی قرار میگیرد.
فروکاستن سایر ارزشها به ارزش رفاهزدگی و لذتجویی مهمترین عامل تعیین کننده در فعالیت اقتصاد جهانی است. ارزشهایی همچون وطنپرستی، ملیگرایی، ایدئولوژی نگری و انسانیتاندیشی همه به گونهای هم قابل جایگزینی هستند و هم پشتوانههای محکمی ندارند. تنها مانع بزرگ در مقابل ارزش لذتجویی که پشتوانهی تاریخی و اجتماعی و فطری عظیمی دارد، ادیان الهی و آموزههای آنهاست. بدین ترتیب است که دینمداری دشمن اول ارزشهای لذتجویی و رفاهزدگی به حساب میآید.
یکی از قدرتهای مهم دین، داشتن وجه قدسی است. تقدس امور دینی هالهای از سپر حفاظتی برای آن به وجود میآورد که مانعی بزرگ بر سر راه تحمیل ارزشهای قدرت اقتصادی بوده است. لذا نگرش سودباور اقتصاد جهانی مهمترین تلاش خویش را با ابزار رسانه در جهت تقدسزدایی از امور مقدس دینی نمود (مگر آن تقدسهایی که نفیاً و اثباتاً با ارزش لذتجویی تزاحمی نداشته باشد). احکام دینی و حدود و ثغور دینی نقشی تعیین کننده در حفظ تقدس باوری دینی داشتهاند. قبح شکستن حریمهای دینی و حساسیت دینداران در مقابل نفی حدود دینی یکی از مهمترین جنبههای تقدس عملی و رفتاری ارزشهای دینی هستند. به همین جهت است که منافع اقتصاد لذتباور جهانی را طرد میکنند.
در اقدامی همه جانبه تلاش این بنگاهها در جهت شکستن حریمهای دینی تحت لوای آزادیهای فردی و سپس شکستن قبحِ اجتماعیِ نفیِ حدودِ دینی قرار گرفت؛ مخصوصاً آن حدودی که لذتطلبی را نشانه رفته است یعنی حدود رابطه جنسی.
رسانههای جهانی در اولین اقدام آزادی جنسی را سبکی از زندگی براساس آزادیهای فردی نشان دادند که در کنار سبک دینی میتوانست حضور داشته باشد. در قدم بعد شکستن قبح آزادیهای جنسی که نگرش دینی تبلیغ میکرد در دستور کار قرار گرفت. در نهایت با تبلیغ همجنس گرایی مستحکمترین حریم دینی را برای از بین بردن هرگونه قبح دینی نشانه رفتند و در نتیجه هرگونه قبح شکستن مرزهای ضعیفتر دینی به تبع حاصل میگردید. بدین ترتیب تمامی تلاش خویش را برای به حاشیه کشاندن دین نمودند و ارزشهایی را به نام ارزشهای جهانی که نهایتاً بر رفاه زدگی و لذتطلبی صرف مبتنی بود ایجاد نمودند. و خوشحال از این که تمامی جوامع را در سیطرهی ارزشهای خویش نمودهاند منافع خود را بر آن اساس تنظیم نمودند.
خیزش دینی در سالهای اخیر بروز فعال ارزشهای دینی را در تفکر مردم جهان نشان داد. آنها ناباورانه با خوش خیالی بر تسلط همه جانبهی ارزشهایشان میاندیشیدند که ناگاه طرد ارزشهای مادی صرف توسط مردم در جوامع مختلف نگرانی را در اردوگاهشان ایجاد نمود. نهضتهای دینی دقیقاً حاکمیت ارزشهای جدیدی را طلب مینمودند که در محاسبات ارزشهای جهانی جایی نداشت. تأکید بر رشد معنوی انسان در چهارچوب حدود و مرزهای دینی - نه در قالب نگرش سکولار غربی - واکنشی جدی علیه ارزشهای بنگاههای اقتصادی در قالب تبلیغات رسانهایشان بود. دیگر ارزشی همچون پرستش خدای متعال که در هیچ قالب سکولاری قابل فروکاستن به ارزشهای مادی نبود جای خود را در جوامع مختلف باز یافته بود و این یعنی طرد ارزش داشتن لذتباوری.
حال جبههی نزاع جهانی جبههی مبارزهی ارزشها شده بود. برای مقابله با ارزشای دینی که از فطرت خداجوی مردم سر برآورده بود تخریب وجههی دین یکی از دکترینهای ارزشی بنگاههای اقتصادی جهانی شد. خشونتطلبی دینی را در واقعهی 11 سپتامبر و ترورهای کور طالبانیسم به وجود آوردند تا ارزشهای دینی را منفور کنند. اما به رغم تبلیغ اسلام هراسی و منفور جلوه دادن پایبندی به دین به عنوان تهدید بشریت که زمینهی هرگونه حضور دین را در جوامع جهانی از بین میبرد، به ناگاه خیزشهای دینی نقشههای برنامه ریزی شدهی آنها را به هم ریخت.
برای مبارزه علیه این حضور دوباره دین و ارزشهای دینی راههای جدیدی دنبال گردید. یکی از این راهها مجال حضور دادن به ادیانی - همچون بودیسم - بود که میتوانستند برای سلطهی جهانیِ آنها خطر کمتری داشته باشند. رشد و گسترش بودیسم در آمریکا شاهدی بر این مدعاست.
راه دیگر تفرقه بین جبهه ارزشهای دینی و در رأس آنها اسلام و مسیحیت است. ایجاد تفرقه هم از جانب مسلمانان و هم مسیحیان دنبال میگردد. اقدام به قرآنسوزی توسط کشیش مسیحی در آمریکا از یک طرف و ضرب و شتم مسیحیان مصر در خیزش دینی اخیر از طرف دیگر، تماماً در جهت نفی حاکمیت ارزشهای دینی بوده است.
نباید فراموش کرد که جبههی اصلی دین مداران نه سایر ادیان که بسط ارزشهای دینی در جوامع انسانی در مقابل خودخواهیهای بشری و لذتاندیشیها و رفاهزدگی است. در ارزشهای دینی به روحیهی پرستش به عنوان یکی از مهمترین ارزشهای انسانی تکیه میشود. ادیان بر این باورند که انسان با لذتجویی صرف همچون حیوان خواهد بود و انسانیت او در گرو رشد تمایلات فطری همچون کمالجویی، معنویگرایی و پرستش خداوند است. اگر لذت بشری او را از رشد انسانی بازدارد یقیناً باید در مقابل این لذتجویی ایستاد و ادیان نیز خواستار چیزی غیر از این نیستند. محدودیتهای دینی - همچون همان که در مقابله با آزادیهای جنسی گفته شد - فقط در مسیر رشد کلیهی ابعاد وجودی آدمی هستند و لذتطلبی راه این رشد انسانی را میبندد، در نتیجه باید با مواردی این چنینی مقابله نمود.
اینگونه است که همکاری اسلامی - مسیحی به عنوان رسالتی بزرگ ضرورت مییابد. و این چیزی نیست جز طرد حاکمیت ارزشهای حیوانی و بسط ارزشهای انسانی دینی.
به نظر میرسد این همکاریها باید در جهت برآوردن ارزشهای زیر صورت گیرند:
1) نوع دوستی - نه صرفاً برای منافع اجتماعی آن بلکه به سبب ارزش ذاتی آن به جای خودپرستی؛
2) رشد ارزشهای اخلاقی - نه صرفاً به خاطر فوائد مادی آن بلکه به سبب ضرورت انسانی آن - بجای ارزشهای صرفاً مادی؛
3) بسط صلح و دوستی - نه به خاطر آنکه صلح بستر مناسبی برای لذتطلبی مردم است بلکه چون روح درندگی در جنگ همان بسط حیوانیگری انسان است - بجای ایجاد فتنه و کشتار مظلومان؛
4) القاء روحیهی پرستش خداوند - نه به خاطر جلب لذتهای تهی معنوی بلکه به عنوان ضرورت فطرت همهی انسانها در بندگی پروردگار - به جای بی هدفی و پوچی در زندگی؛
5) ارزش دادن به محدودیتهای دینی برای نیل به آزادی واقعی در رهایی از هوا و هوس برای تکامل معنوی بجای آزادی حیوانی که به زنجیر کشیدن توان تعالی انسانی است؛
6) بسط عدالت اجتماعی - نه فقط برای مقابله با عصیانهای مردمی بلکه در مقام اعتقاد به حق انسانها در برخورداری از عدالت - به جای دلخوشی به لذتهای تعیین شده از جانب بنگاههای اقتصادی؛
7) احترام به حقوق انسانها - نه بخاطر سوق دادن آن به سمت منافع بنگاههای اقتصادی بلکه به علت حقوق اعطا شده از جانب خداوند و نه هیچ مرجعیت دیگری - بجای طرد وظایف انسانی؛
8) مبارزه با فقر و جهل و ظلم به عنوان وظیفهای الهی.
این مسیری است که جز با همکاری اسلامی - مسیحی تحقق نخواهد یافت. گرچه دشمن این آرمانها با زر و زور و تزویر ابزارهای بسیاری را برای مقابله با این همکاریها برای تحقق آرمانهای الهی فراهم میآورد ولی هوشیارانه باید بدون توجه به تفاوتهای دینی در راه حاکمیت ارزشهای مشترک معنوی همهگونه تلاش کرد و فعالانه و نه منفعلانه به ترسیم راهی روشن برای بشریت مبادرت ورزید.
در نهایت پیشنهاد میکنم گروهی از اندیشمندان دو دین راهکارهای همکاری مشترک را در حوزهی خود مشخص کرده و برنامهای پنج ساله برای بسط ارزشهای دینی در منطقه تنظیم نمایند و با امکانات انسانی خویش در مسیر اجرایی شدن آن گام بردارند. بدیهی است یکی از مأموریتهای این گروه باید رصد کردن اقداماتی باشد که دشمنان ادیان در قبال تلاشهای مشترک ادیان انجام میدهند تا بتواند راهحلهای مناسبی برای مقابله با دین زدایی انجام دهد.
* این مقاله اولین بار در کنگره بین المللی «گفت و گوی اسلام و مسیحیت» ارائه گردیده است که به همت مرکز گفت و گوی ادیان، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی در تهران سال 1390 برگزار گردیده است.
منبع مقاله :
آیت اللهی، حمیدرضا؛ (1392)، سنجههایی در دینپژوهی معاصر، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، چاپ اول
در دوران مدرن برای گریز از این نزاعهای مداوم، قدرتمندان حاکمیت خود را در قالب شعار خوش ظاهر استعمار بر سایر مناطق دوردست گستراندند تا هم به جای تهدید فرسایشی قدرتهای مجاور، به تسلط بر منابع جدید دست یابند و با تربیت قوای دست نشانده، نگرانی توطئههای درونی نیز از بین برود. این نقشه نیز با قیام مستعمرهنشینان پس از دیگری رنگ باخت و کل پروژهی تسلط از طریق استعمار، در نقاط مختلف دنیا با شکست مواجه شد. پس از دوران استعمارگری و پس از شکست تفکر تسلط بر جهان در دوران جنگ جهانی دوم، این تسلط در قالب ایدئولوژیهای حاکم خود را نشان داد. سلطهی ایدئولوژیک تأثیر اصلی را بر نوع حکومتها و در نتیجه نوع قدرت کشورها نشان میداد. اتحاد کشورها بر اساس نوع ایدئولوژی، منافع مشترک بوجود میآورد.
دوران جنگ سرد، دوران تسلط یافتن نگرشهای حاکمیتی سوسیالیستی - کمونیستی یا دمکرات لیبرالیستی بود. بدین صورت بود که مرزهای جغرافیایی کم رنگ شدند و زمینه برای جهانی شدن فراهم گردید.
در این میان محور فعالیت اقتصاد جهانی به منافع شرکتهای بزرگ گره خورده است. شرکتها نیز با رشد تقاضا و جمعآوری پول از کلیهی مردم جهان و نه یک منطقهی به خصوص به منافع خود میرسند. در این رقابت تمایلات منطقهای جای خود را به تمایلات انسانی در کل میدهد. اگر تمایلات انسانی به نحوی کم شود، دیگر منافع بنگاههای اقتصادی دچار مشکل میگردد. آنچه میتواند تمایلات انسانی را تشکیل دهد و در نتیجه به سمت تقاضا برای طلب محصولات شرکتهای بین المللی سوق یابد، لذتجویی انسان است. لذت مهمترین انگیزه برای حرکت در مسیر تولیدات شرکتها میتواند باشد. حال اگر غیر از لذتجویی، دغدغههای بشری و علایق او عناصر دیگری همچون ارزشهای معنوی، انسانی و متعالی مطرح شود، بدیهی است که دیگر تمایلات به سمت مورد نظر شرکتها سوق پیدا نخواهد کرد. لذا مهمترین دشمن شرکتهای بین المللی رشد ارزشهایی غیر از لذتجویی است، ارزشهایی که دیگر نقشی برای تولیدات شرکتها نخواهد داشت و خود مستقل از منافع آنها جریانی دیگر ایجاد میکند.
به همین دلیل است که تمامی تلاش جریان اقتصاد جهانی بر حول محور رشد لذتجویی انسان دور میزند. آنچه برای این اقتصاد اهمیت دارد این است که تنها ارزش در نظر تک تک آحاد جامعهی جهانی لذتطلبی باشد. در این راه مهمترین دشمن این خصوصیت نیز چیزی جز ادیان الهی نیست. در ادیان الهی ارزشهای والای دیگری جدای از لذتطلبی وجود دارد که باید نقش تعیین کنندهای در تمایلات و جهتگیری فعالیت انسانی ایفا کند. به این صورت است که به جای تسلط نظامی بر سایر کشورها، یا استعمارگری دیگر ملتها، یا تسلط ایدئولوژیک جنگ سرد، با تسلط ارزشهای افراد جامعهی جهانی در عصر جهانی شده مواجه هستیم. مبارزهی اصلی، دیگر بین ملتها و کشورها و قدرتها نیست بلکه بین ارزشهاست.
در این راه نیز مهمترین ابزار تسلط دادن ارزشهای لذتجویی، رسانه است که با صورتهای مختلف سعی در تحمیل ارزشهای لذتطلبانه بر بشریت دارد و بدینصورت میخواهد قدرت اقتصادی، سیاسی و فرهنگی جهان را در اختیار بگیرد. برای تحمیل ارزشهای لذتطلبانه و رفاهاندیش از میدان به در کردن ارزشهای معنوی در سر لوحهی فعالیت این بنگاههای اقتصادی قرار میگیرد.
فروکاستن سایر ارزشها به ارزش رفاهزدگی و لذتجویی مهمترین عامل تعیین کننده در فعالیت اقتصاد جهانی است. ارزشهایی همچون وطنپرستی، ملیگرایی، ایدئولوژی نگری و انسانیتاندیشی همه به گونهای هم قابل جایگزینی هستند و هم پشتوانههای محکمی ندارند. تنها مانع بزرگ در مقابل ارزش لذتجویی که پشتوانهی تاریخی و اجتماعی و فطری عظیمی دارد، ادیان الهی و آموزههای آنهاست. بدین ترتیب است که دینمداری دشمن اول ارزشهای لذتجویی و رفاهزدگی به حساب میآید.
یکی از قدرتهای مهم دین، داشتن وجه قدسی است. تقدس امور دینی هالهای از سپر حفاظتی برای آن به وجود میآورد که مانعی بزرگ بر سر راه تحمیل ارزشهای قدرت اقتصادی بوده است. لذا نگرش سودباور اقتصاد جهانی مهمترین تلاش خویش را با ابزار رسانه در جهت تقدسزدایی از امور مقدس دینی نمود (مگر آن تقدسهایی که نفیاً و اثباتاً با ارزش لذتجویی تزاحمی نداشته باشد). احکام دینی و حدود و ثغور دینی نقشی تعیین کننده در حفظ تقدس باوری دینی داشتهاند. قبح شکستن حریمهای دینی و حساسیت دینداران در مقابل نفی حدود دینی یکی از مهمترین جنبههای تقدس عملی و رفتاری ارزشهای دینی هستند. به همین جهت است که منافع اقتصاد لذتباور جهانی را طرد میکنند.
در اقدامی همه جانبه تلاش این بنگاهها در جهت شکستن حریمهای دینی تحت لوای آزادیهای فردی و سپس شکستن قبحِ اجتماعیِ نفیِ حدودِ دینی قرار گرفت؛ مخصوصاً آن حدودی که لذتطلبی را نشانه رفته است یعنی حدود رابطه جنسی.
رسانههای جهانی در اولین اقدام آزادی جنسی را سبکی از زندگی براساس آزادیهای فردی نشان دادند که در کنار سبک دینی میتوانست حضور داشته باشد. در قدم بعد شکستن قبح آزادیهای جنسی که نگرش دینی تبلیغ میکرد در دستور کار قرار گرفت. در نهایت با تبلیغ همجنس گرایی مستحکمترین حریم دینی را برای از بین بردن هرگونه قبح دینی نشانه رفتند و در نتیجه هرگونه قبح شکستن مرزهای ضعیفتر دینی به تبع حاصل میگردید. بدین ترتیب تمامی تلاش خویش را برای به حاشیه کشاندن دین نمودند و ارزشهایی را به نام ارزشهای جهانی که نهایتاً بر رفاه زدگی و لذتطلبی صرف مبتنی بود ایجاد نمودند. و خوشحال از این که تمامی جوامع را در سیطرهی ارزشهای خویش نمودهاند منافع خود را بر آن اساس تنظیم نمودند.
خیزش دینی در سالهای اخیر بروز فعال ارزشهای دینی را در تفکر مردم جهان نشان داد. آنها ناباورانه با خوش خیالی بر تسلط همه جانبهی ارزشهایشان میاندیشیدند که ناگاه طرد ارزشهای مادی صرف توسط مردم در جوامع مختلف نگرانی را در اردوگاهشان ایجاد نمود. نهضتهای دینی دقیقاً حاکمیت ارزشهای جدیدی را طلب مینمودند که در محاسبات ارزشهای جهانی جایی نداشت. تأکید بر رشد معنوی انسان در چهارچوب حدود و مرزهای دینی - نه در قالب نگرش سکولار غربی - واکنشی جدی علیه ارزشهای بنگاههای اقتصادی در قالب تبلیغات رسانهایشان بود. دیگر ارزشی همچون پرستش خدای متعال که در هیچ قالب سکولاری قابل فروکاستن به ارزشهای مادی نبود جای خود را در جوامع مختلف باز یافته بود و این یعنی طرد ارزش داشتن لذتباوری.
حال جبههی نزاع جهانی جبههی مبارزهی ارزشها شده بود. برای مقابله با ارزشای دینی که از فطرت خداجوی مردم سر برآورده بود تخریب وجههی دین یکی از دکترینهای ارزشی بنگاههای اقتصادی جهانی شد. خشونتطلبی دینی را در واقعهی 11 سپتامبر و ترورهای کور طالبانیسم به وجود آوردند تا ارزشهای دینی را منفور کنند. اما به رغم تبلیغ اسلام هراسی و منفور جلوه دادن پایبندی به دین به عنوان تهدید بشریت که زمینهی هرگونه حضور دین را در جوامع جهانی از بین میبرد، به ناگاه خیزشهای دینی نقشههای برنامه ریزی شدهی آنها را به هم ریخت.
برای مبارزه علیه این حضور دوباره دین و ارزشهای دینی راههای جدیدی دنبال گردید. یکی از این راهها مجال حضور دادن به ادیانی - همچون بودیسم - بود که میتوانستند برای سلطهی جهانیِ آنها خطر کمتری داشته باشند. رشد و گسترش بودیسم در آمریکا شاهدی بر این مدعاست.
راه دیگر تفرقه بین جبهه ارزشهای دینی و در رأس آنها اسلام و مسیحیت است. ایجاد تفرقه هم از جانب مسلمانان و هم مسیحیان دنبال میگردد. اقدام به قرآنسوزی توسط کشیش مسیحی در آمریکا از یک طرف و ضرب و شتم مسیحیان مصر در خیزش دینی اخیر از طرف دیگر، تماماً در جهت نفی حاکمیت ارزشهای دینی بوده است.
نباید فراموش کرد که جبههی اصلی دین مداران نه سایر ادیان که بسط ارزشهای دینی در جوامع انسانی در مقابل خودخواهیهای بشری و لذتاندیشیها و رفاهزدگی است. در ارزشهای دینی به روحیهی پرستش به عنوان یکی از مهمترین ارزشهای انسانی تکیه میشود. ادیان بر این باورند که انسان با لذتجویی صرف همچون حیوان خواهد بود و انسانیت او در گرو رشد تمایلات فطری همچون کمالجویی، معنویگرایی و پرستش خداوند است. اگر لذت بشری او را از رشد انسانی بازدارد یقیناً باید در مقابل این لذتجویی ایستاد و ادیان نیز خواستار چیزی غیر از این نیستند. محدودیتهای دینی - همچون همان که در مقابله با آزادیهای جنسی گفته شد - فقط در مسیر رشد کلیهی ابعاد وجودی آدمی هستند و لذتطلبی راه این رشد انسانی را میبندد، در نتیجه باید با مواردی این چنینی مقابله نمود.
اینگونه است که همکاری اسلامی - مسیحی به عنوان رسالتی بزرگ ضرورت مییابد. و این چیزی نیست جز طرد حاکمیت ارزشهای حیوانی و بسط ارزشهای انسانی دینی.
به نظر میرسد این همکاریها باید در جهت برآوردن ارزشهای زیر صورت گیرند:
1) نوع دوستی - نه صرفاً برای منافع اجتماعی آن بلکه به سبب ارزش ذاتی آن به جای خودپرستی؛
2) رشد ارزشهای اخلاقی - نه صرفاً به خاطر فوائد مادی آن بلکه به سبب ضرورت انسانی آن - بجای ارزشهای صرفاً مادی؛
3) بسط صلح و دوستی - نه به خاطر آنکه صلح بستر مناسبی برای لذتطلبی مردم است بلکه چون روح درندگی در جنگ همان بسط حیوانیگری انسان است - بجای ایجاد فتنه و کشتار مظلومان؛
4) القاء روحیهی پرستش خداوند - نه به خاطر جلب لذتهای تهی معنوی بلکه به عنوان ضرورت فطرت همهی انسانها در بندگی پروردگار - به جای بی هدفی و پوچی در زندگی؛
5) ارزش دادن به محدودیتهای دینی برای نیل به آزادی واقعی در رهایی از هوا و هوس برای تکامل معنوی بجای آزادی حیوانی که به زنجیر کشیدن توان تعالی انسانی است؛
6) بسط عدالت اجتماعی - نه فقط برای مقابله با عصیانهای مردمی بلکه در مقام اعتقاد به حق انسانها در برخورداری از عدالت - به جای دلخوشی به لذتهای تعیین شده از جانب بنگاههای اقتصادی؛
7) احترام به حقوق انسانها - نه بخاطر سوق دادن آن به سمت منافع بنگاههای اقتصادی بلکه به علت حقوق اعطا شده از جانب خداوند و نه هیچ مرجعیت دیگری - بجای طرد وظایف انسانی؛
8) مبارزه با فقر و جهل و ظلم به عنوان وظیفهای الهی.
این مسیری است که جز با همکاری اسلامی - مسیحی تحقق نخواهد یافت. گرچه دشمن این آرمانها با زر و زور و تزویر ابزارهای بسیاری را برای مقابله با این همکاریها برای تحقق آرمانهای الهی فراهم میآورد ولی هوشیارانه باید بدون توجه به تفاوتهای دینی در راه حاکمیت ارزشهای مشترک معنوی همهگونه تلاش کرد و فعالانه و نه منفعلانه به ترسیم راهی روشن برای بشریت مبادرت ورزید.
در نهایت پیشنهاد میکنم گروهی از اندیشمندان دو دین راهکارهای همکاری مشترک را در حوزهی خود مشخص کرده و برنامهای پنج ساله برای بسط ارزشهای دینی در منطقه تنظیم نمایند و با امکانات انسانی خویش در مسیر اجرایی شدن آن گام بردارند. بدیهی است یکی از مأموریتهای این گروه باید رصد کردن اقداماتی باشد که دشمنان ادیان در قبال تلاشهای مشترک ادیان انجام میدهند تا بتواند راهحلهای مناسبی برای مقابله با دین زدایی انجام دهد.
* این مقاله اولین بار در کنگره بین المللی «گفت و گوی اسلام و مسیحیت» ارائه گردیده است که به همت مرکز گفت و گوی ادیان، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی در تهران سال 1390 برگزار گردیده است.
منبع مقاله :
آیت اللهی، حمیدرضا؛ (1392)، سنجههایی در دینپژوهی معاصر، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، چاپ اول
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}